مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

عشق من و بابایی

عکسای گل پسرم

دیروز 1 چیز جدید ازت کشف کردم.1 بار مامان مواظب نبود رفتی دستتو زدی به بخاری و به مامان نگا کردی و گریه کردی.پریروز میخواستم برم اشپزخونه گفتم از بخاری بترسونمت نری سمتش همینکه رفتی نزدیکیش میخواستی گریه کنی و پریدی تو بغلم.قربونت برم یادت مونده بود که دستتو سوزونده. روز چهارشنبه سوری.این پیرهن تنت و مامان جون خریده لحظه سال تحویل   داریم میریم عید دیدنی پیرهنتم خاله جون برات خریده مهدیار در ارگ علیشاه تبریز اینجا مریض بودی و تب کرده بودی خبر نداشتیم ذات الریه کردی.مامان برات بمیره. اینجا تو بیمارستانیم زیر اکسیژنی اصلا حال نداشتی.منم به همه میگفتم پسر...
28 فروردين 1393

7 ماهگی مبارک

سلام عشق مامان.پسر خوشگلم 6 ماهگیت مبارک.وزنت 9200 شده.قدت 69.ماشالله به گل پسرم.با اینکه نه غذات و خوب میخورینه شیرتو.وزنت خیلی خوبه.مامان فدات غذاتو خوب بخور.مامانی خیلی ناراحتم نخوری و مریض شی.از کارات بگم ه منو دیوونه کرده.ماشالله هر بچه ای رو میبینی باهاش حرف میزنی.رفته بودیم مطب دکتر با همه ی بچه ها ارتباط برقرار میکردی.با اینکه تو 6 ماهت بود و اونا از تو بزرگتر اونا متوجه تو نمیشدند.تو مطب همه عاشقت شده بودن و تو رو به نی نی هاشون نشون میدادن اونا بازم متوجه نمیشدن قربونت برم که اینقدر باهوشی.امیدوارم بتونی از هوشت نهایت استفاده رو بکنی. به چیزی اشاره کنیم دیگه به دستمون نگا نمیکنی به چیزی که بهش اشاره کردیم نگا میکنی. مطلب بالا ر...
25 فروردين 1393
1